عبارت اختلال روان شناسي در برخي مواقع براي اشاره به چيزي كه بيشتر به عنوان اختلال رواني يا اختلال روان پزشكي شناخته مي شود، مورد استفاده قرار مي گيرد.
اختلال هاي رواني عبارت از علائم رفتاري يا روان شناسي مي باشند كه بر روي بخش هاي مهمي از زندگي تاثير مي گذارند.
اين اختلال ها منجر به ايجاد ناراجتي براي فرد تجربه كننده علائم مي شوند.
در حالي كه ليست زير يك ليست كامل از تمامي اختلال هاي رواني نمي باشد، ولي يك ليستي است كه شامل گروه هاي اصلي از اختلال هايي مي باشد كه در راهنماي آماري و تشخيصي اختلال هاي رواني[۱](DSM) قرار دارند.
آخرين چاپ از اين راهنماي تشخيص عبارت از DSM-5 مي باشد كه در مي سال ۲۰۱۳ انتشار يافته است. DSM
اختلال هاي رشد عصبي[۲]
عبارت از جامع ترين سيستميي مي باشد كه براي طبقه بندي اختلال هاي رواني مورد استفاده قرار مي گيرد و معيارهاي تشخيص استانداردي را ارائه مي دهد.
اختلال هاي رشد عصبي عبارت از اختلال هايي مي باشند كه معمولا در طول دوره طفوليت، كودكي، يا نوجواني تشخيص داده مي شوند. اين اختلال هاي روان شناسي شامل موارد زير مي باشند:
- ناتواني ذهني[۳] (يا اختلال رشد ذهني) كه قبلا به عنوان كندي ذهني مورد اشاره قرار مي گرفت.
- اين نوع از اختلال رشدي قبل از سن ۱۸ سالگي ايجاد مي شود و مشخصه آن عبارت از محدوديت هايي در عملكرد ذهني و رفتارهاي انطباقي مي باشد.
- محدوديت هاي مربوط به عملكرد ذهني در اغلب موارد از طريق آزمون هاي IQ تشخيص داده مي شوند؛
- در صورتي كه نمره IQ شما بين ۷۰ تا ۷۵ قرار بگيرد، نشان دهنده وجود يك محدوديت مي باشد.
- رفتارهاي انطباقي عبارت از رفتارهايي هستند كه شامل مهارتهاي عملي و روزمره، همانند خود مراقبتي، ارتباط اجتماعي و مهارت هاي زندگي مي باشند.
- تاخير رشد كلي[۴] عبارت از تشخيص ناتوانايي هاي ذهني در كودكاني مي باشد كه كمتر از ۵ سال سن دارند.
- چنين تاخيراتي مربوط به مهارت هاي شناختي، عملكرد اجتماعي، گفتاري، زباني و حركتي مي باشند.
- اين مورد در اغلب مواقع به عنوان يك تشخيص آني صورت گرفته بر روي كودكاني مشاهده مي شود كه براي شركت كردن در آزمون هاي استاندارد IQ هنوز كوچك هستند.
- زماني كه كودكان به يك سني برسند كه براي آزمون هوش استاندارد شده مناسب باشند، ممكن است كه در آنها يك ناتواني ذهني تشخيص داده شود.
- اختلال هاي ارتباطي[۵] عبارت از مواردي هستند كه بر روي توانايي استفاده، شناخت يا مشخص كردن زبان و گفتار تاثيرگذار هستند.
- DSM-5 چهار زير گروه را براي اختلال هاي ارتباطي تعريف كرده است: اختلال زباني، اختلال صداي گفتاري، اختلال رواني در شروع كودكي (لكنت زبان داشتن) ، و اختلال ارتباط اجتماعي (عمل گرايانه).
- اختلال طيف اوتيسم[۶] كه مشخصه آن مشكلات دائمي در تعامل اجتماعي و ارتباط ما بين حوزه هاي مختلف زندگي و همچنين يك الگوي محوري و تكراري از رفتارها مي باشد.
- DSM بيان مي كند كه علائم اختلال طيف اوتيسم بايد در طول مرحله رشد اوليه صورت بگيرد و اين علائم بايد منجر به ايجاد نواقص قابل توجهي در حوزه هاي مهمي زندگي، شامل عملكرد اجتماعي و شغلي شود.
- اختلال فزون كاري كمبود توجه[۷] كه مشخصه آن وجود داشتن الگوهاي پايدار از تكانش هاي فزون كاري و / يا عدم توجه مي باشد .
- منجر به ايجاد اختلال در عملكرد فرد مي شود و در دو يا چند مورد از بخش هايي همانند موقعيت هاي خانگي، كاري، مدرسه اي و اجتماعي صورت مي گيرد.DSM-5
- بيان كرده است كه چند مورد از اين علائم بايد قبل از سن ۱۲ سالگي وجود داشته باشند و اين علائم بايد يك تاثير منفي بر روي عملكرد اجتماعي، شغلي يا آكادميكي فرد داشته باشند.
دو قطبي و اختلال هاي وابسته[۸]
اختلال دو قطبي از طريق تغييرات صورت گرفته در وضعيت رواني و همچنين تغييرات مربوط به سطوح فعاليت و انرژي مشخص مي شود.
اين اختلال در اغلب مواقع شامل تجربه كردن تغييراتي در حالت هاي رواني تشديد شده و دوره هاي افسردگي مي باشد. چنين وضعيت هاي رواني تشديد شده مي توانند به عنوان شيدائي يا شيدائي خفيف شناخته شوند.
معيار شيدايي و شيدائي خفيف DSM-5 در مقايسه با ورژن قبلي DSM ، شامل يك افزايش در تمركز بر روي تغييرات صورت گرفته در سطح انرژي و فعاليت و همچنين تغييرات صورت گرفته در وضعيت رواني مي باشد.
- شيدائي[۹] از طريق احساس هيجان زده شدن بيش از حد و حتي افراطي ايجاد مي شود.
- دوره هاي شيدائي در برخي مواقع از طريق احساسات مربوط به حواسپرتي، تحريك پذيري و اعتماد بيش از حد مشخص مي شود.
- همچنين افرادي كه شيدائي را تجربه مي كنند در معرض مشغول شدن در فعاليت هايي قرار مي گيرند كه پيامدهاي طولاني مدت منفي براي آنها دارد، فعاليت هايي از قبيل قمار بازي و ولخرجي در خريد.
- اتفاقات افسرده كننده[۱۰] از طريق احساس ناراحتي عميق، گناه، خستگي و تحريك پذيري مشخص مي شوند.
- افراد داراي اختلال دو قطبي ممكن است كه در دوره افسردگي علاقه خودشان را نسبت به فعاليت هايي كه قبلا از آن لذت مي بردند از دست بدهند، با مشكلات خوابي مواجه شوند و حتي دچار تفكرات خودكشي شوند.
هر دو مورد اتفاقات ديوانه كننده (شيدا كننده) و افسرده كننده مي توانند هم براي فردي كه آنها را تجربه مي كند و هم براي خانواده، دوستان و ساير افرادي كه رفتارها و تغييرات رواني اين افراد را مشاهده مي كنند، ترسناك باشد.
خوشبختانه روش هاي درمان موثر و كارا، كه در اغلب موارد شامل تجوز دارويي و روان درماني مي باشند، مي توانند به افراد داراي اختلال دو قطبي كمك كنند كه علائم خودشان را به صورت مناسبي مديريت كنند.
اختلال هاي اضطرابي
اختلال هاي اضطرابي از طريق ترس، نگراني، اضطراب و ساير اختلال هاي رواني بيش از حد و دائمي شناخته مي شوند.
ترس شامل يك واكنش عاطفي نسبت به يك تهديد مي باشد، چه در صورتي كه اين تهديد واقعي باشد يا فقط خود فرد چنين تهديدي را احساس كند. اضطراب شامل يك پيشبيني مي باشد كه يك تهديدي ممكن است در آينده اتفاق بيافتد.
در يكي از ارزيابي هاي چاپ شده در مجله آرشيوهاي روان پزشكي عمومي[۱۲] ، تخمين زده شده است كه ۱۸ درصد از افراد بزرگسال آمريكايي، حداقل در يكي از مراحل زندگي خودشان به يك اختلال اضطراب رنج دچار مي شوند.
انواع اختلال هاي اضطرابي عبارتند از:
- اختلال اضطراب عمومي شده[۱۳] (GAD) كه ويژگي بارز آن نگراني شديد در مورد اتفاقات روزمره مي باشد.
- در حالي كه برخي از استرس ها و نگراني ها نرمال مي باشند و حتي به عنوان بخشي رايجي از زندگي در نظر گرفته مي شوند.
- ولي GAD شامل نگراني هايي مي باشد كه بيش از حد هستند و منجر به ايجاد تداخل در بهزيستي و عملكرد فرد مي شود.
- فوبياي مكانهاي باز و شلوغ[۱۴] كه مشخصه آن عبارت از ترس بيش از حد از مكان هاي عمومي مي باشد.
- افرادي كه چنين فوبيايي دارند در اغلب مواقع اين ترس را دارند كه در يك مجموعه اي كه بيرون رفتن از آن مكان سخت مي باشد، دچار حمله مزمن (صرع) شوند.
به دليل وجود داشتن اين ترس، اكثر افراد داراي فوبياي مكانهاي باز و شلوغ در اغلب مواقع از رفتن به موقعيت هايي كه احتمال تحريك شدن حمله اضطرابي در آنجا وجود دارد، اجتناب مي كنند.
در برخي از موارد، اين رفتار اجتنابي مي تواند به يك حدي برسد كه حتي فرد نتواند به تنهايي در خانه بماند.
- اختلال اضطراب اجتماعي[۱۵] يك اختلال روان شناختي رايجي مي باشد كه شامل ترس غيرعقلايي از مشاهده شدن و قضاوت شدن مي باشد.
- اضطرابي كه در نتيجه اين اختلال ايجاد مي شود، مي تواند تاثير قابل ملاحظه اي بر روي زندگي فرد داشته باشد و عملكرد وي در مدرسه، كار و ساير مجموعه هاي اجتماعي را با اخلال مواجه سازد.
- فوبياهاي خاص[۱۶] كه شامل ترس بيش از حد از يك فرد يا موقعيت خاص موجود در محيط اطراف مي باشد.
- برخي از مثال هاي مربوط به فوبياهاي خاص رايج عبارت از ترس از حشرات، ترس از ارتفاع يا ترس از مارها مي باشد.
- چهار نوع اصلي فوبياهاي خاص شامل اتفاقات طبيعي (غرش آسمان، رعد و برق، طوفان)، باليني (فرآيندهاي پزشكي، فرآيند هاي دندان پزشكي، تجهيزات باليني)، حيوانات (سگ ها، مارها، حشره ها) و موقعيتي (مكان هاي كوچك، خانه متروك، رانندگي) مي باشند.
- زماني كه افراد با يك شي يا موقعيت عمومي مواجه مي شوند، ممكن است كه تهوع، لرزش، ضربان شديد قلب و حتي ترس از مردن را تجربه كنند.
- اختلال مزمن[۱۷] يك نوع اختلال روان پزشكي مي باشد كه ويژگي بارز آن حمله هاي مزمني مي باشد كه در اغلب موارد بدون هيچ نوع دليل خاص منجر به افسردگي فرد مي شوند.
- به همين دليل، افراد داراي اختلال مزمن در اغلب مواقع اضطراب را تجربه مي كنند و تمايل دارند كه احتمال صورت گرفتن حمله مزمن ديگري را از بين ببرند.
- ممكن است كه افراد شروع به اجتناب كردن از موقعيت ها و مجموعه هايي بكنند كه در گذشته حملات مزمن صورت گرفته است يا ممكن است كه در آينده چنين حمله اي صورت بگيرد.
- اين شرايط مي تواند منجر به ايجاد اختلال در بخش هاي مختلفي از زندگي روزمره شود و انجام دادن كارهاي روتين را به يك مورد مشكل تبديل كند.
- اختلال اضطراب جدايي[۱۸] يك نوع اختلال اضطرابي مي باشد كه شامل مقادير زيادي ترس يا اضطراب در مورد جدا شدن از موارد دلبستگي مي باشد.
- اغلب افراد با ايده اضطراب جدايي آشنا هستند، چرا كه اين مورد مربوط به ترس كودكان آنها نسبت به جدا شدن از والدينشان مي باشد، ولي كودكان و افراد بالغ مي توانند اين اضطراب را به صورت مناسبي تجربه كنند.
- زماني كه علائم شديد مي شوند و عملكرد نرمال فرد را با اختلال مواجه مي سازند، ممكن است كه اختلال اضطراب جدايي در افراد تشخيص داده شود.
- علائم مربوط به اين نوع اختلال شامل ترس بيش از حد نسبت به جدا شدن از مراقبان يا ساير موارد دلبستگي مي باشد.
- فردي كه از اين علائم رنج مي برد ممكن است كه از بيرون رفتن از خانه، رفتن به مدرسه يا ازدواج كردن اجتناب كند تا روابط عاطفي و دلبستگي هاي قبلي خودش را نگه دارد.
[۱] Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders
[۲] Neurodevelopmental Disorders
[۳] Intellectual disability
[۴] Global developmental delay
[۵] Communication disorder
[۶] Autism spectrum disorder
[۷] Attention-deficit hyperactivity disorder
[۸] Bipolar and Related Disorders
[۱۱] Anxiety Disorders
[۱۲] the Archives of General Psychiatry
[۱۳] Generalized anxiety disorder
[۱۵] Social anxiety phobia
[۱۶] Specific Phobias
[۱۷] Panic disorder
[۱۸] Separation anxiety disorder
آسيب و اختلال هاي مربوط به عوامل استرس زا
آسيب و اختلال هاي مربوط به عوامل استرس زا شامل قرار گرفتن در معرض اتفاقات استرس زا يا آسيب زا مي باشد.
اين اختلال قبلا در قالب اختلال هاي اضطرابي قرار داشت، ولي در حال حاظر به عنوان يك گروه مستقل از اختلال ها در نظر گرفته مي شود.
اختلال هايي كه در اين گروه قرار دارند عبارتند از:
- اختلال استرس حاد[۱] كه از طريق ايجاد اضطراب شديد در طول يك ماه بعد از قرار گرفتن در معرض اتفاقات آسيب زا، همانند بلاياي طبيعي، جنگ، تصادفات و ديدن يك مرگ و مير، مشخص مي شود.
- در نتيجه اين اضطراب ممكن است كه فرد علائم گسستگي را تجربه كند كه شامل احساس تغيير واقعيت، عدم توانايي براي يادآوري جنبه هاي مهمي از يك اتفاق و وقفه هاي زماني مهم مشخص در صورت اتفاق افتادن مجدد آسيب مي باشد.
- ساير علامت هاي مربوط به اين اختلال مي تواند شامل پاسخدهي عاطفي كاهش يافته، خاطرات ناراحت كننده از آسيب و مشكل داشتن در تجربه عواطف مثبت باشد.
- اختلال هاي تعديل[۲] كه مي توانند در نتيجه پاسخ به يك تغيير اتفاقي، همانند طلاق گرفتن، از دست دادن شغل، خاتمه يافتن يك رابطه صميمي ، يك جابجايي، يا برخي از موارد از دست دادن يا دلشستگي صورت بگيرد.
- اين نوع از اختلال روان شناسي مي تواند بر روي هر دو مورد كودكان و بزرگسالان تاثير بگذارد و علائم مشخص آن عبارت از اضطراب، تحريك پذيري، حالت افسرده، نگراني، عصبانيت، نااميدي و احساس انزوا و تنهايي مي باشد.
- اختلال استرس بعد از آسيب[۳] مي تواند بعد از تجربه شدن يك اتفاق استرس زا در زندگي ايجاد شود.
- نشانه هاي PTSD شامل اتفاقات مربوط به تجربه مجدد يا ايجاد مجدد اتفاق، اجتناب از مواردي كه افراد مربوط به يك اتفاق را به ياد مي آورند، احساس گوشه گيري و داشتن تفكرات منفي مي باشد.
- كابوس هاي شبانه، اتفاق افتادن مجدد، افزايش عصبانيت، مشكل داشتن در تمركز، واكنش وحشت زدگي اغراق آميز و مشكلاتي در به ياد آوردن جنبه هاي مختلف مربوط به يك اتفاق از جمله علائم محتملي هستند كه ممكن است افراد دچار شده به PTSD تجربه كنند.
- اختلال دلبستگي واكنشي[۴] مي تواند در زماني ايجاد شود كه كودكان در طول سال هاي اوليه زندگي خودشان روابط و دلبستگي هاي مناسب و سالمي با مراقبان بزرگسال خودشان نداشته باشند.
- علائم مربوط به اين اختلال شامل دور شدن از مراقبان بزرگسال و اختلال هاي اجتماعي و عاطفي مي باشد كه در نتيجه الگوهاي مربوط به مراقبت نامناسب و بي توجهي صورت مي گيرد.
اختلال هاي گسستي
اختلال هاي گسستي عبارت از اختلال هاي روان شناختي هستند كه شامل عدم ارتباط يا وقفه در جنبه هاي هوشياري است كه شامل هويت و حافظه مي باشد.
اختلال هاي گسستگي شامل موارد زير مي باشند:
- فراموشي گسستي[۶] كه شامل فراموش كردن آني خاطره در نتيجه يك گسستگي مي باشد.
- در اكثر موارد، اين مورد از دست دادن حافظه كه مي تواند كوتاه مدت باشد يا چندين سال به طول بكشد، در نتيجه برخي از آسيب هاي روان شناختي ايجاد مي شود.
- فراموشي گسستي يك موردي ساده تر از فراموشي ساده مي باشد.
- كه اين اختلال را دارند ممكن است كه برخي از اطلاعات را در مورد اتفاقات به ياد بياورند، ولي ممكن است كه نتوانند برخي از اطلاعات محدود به يك دوره زماني را به ياد بياورند.
- اختلال هويت گسستي[۷] كه قبلا به عنوان اختلال شخصيت چندگانه شناخته مي شد، شامل وجود داشتن دو يا چند هويت يا شخصيت مي باشد.
- هر يك از شخصيت ها روش منحصر به خودش را براي درك و تعامل با محيط دارند. افراد دچار شده به اين اختلال يك سري مشكلاتي را در رفتار، حافظه، درك، پاسخ عاطفي و هوشياري تجربه مي كنند.
- اختلال دگرسان بيني خود / دگرسان بيني محيط[۸] كه مشخصه آن تجربه كردن احساس خارج شدن از بدن خود (دگرسان بيني خود) و قطع ارتباط از محيط (دگرسان بيني محيط) مي باشد.
- افرادي كه چنين اختلالي را دارند، در اغلب مواقع احساس غيرواقعي بودن يا قطع ارتباط غيراختياري را از حافظه، احساسات و بخش هوشيار خودشان تجربه مي كنند.
علائم بدني و اختلال هاي مربوطه
اين گروه كه قبلا به عنوان يك زير گروه در اختلال هاي جسماني شكل قرار داشت، به عنوان علائم بدني و اختلال هاي مربوطه شناخته مي شود.
اختلال هاي علائم بدني يك گروه از اختلال هاي روان شناسي مي باشند كه شامل علائم فيزيكي برجسته اي هستند كه ممكن است يك علت فيزيكي قابل تشخيصي نداشته باشند.
برخلاف روش هاي قبلي مربوط به مفهوم بندي، اين اختلال هاي بر مبناي نبود توضيح پزشكي براي علائم فيزيكي مي باشند.
تشخيص فعلي بر روي تفكرات، احساسات و رفتارهاي غيرنرمالي تاكيد مي كند كه در پاسخ به اين علائم صورت مي گيرد.
اختلال هاي موجود در اين گروه عبارتند از:
- اختلال علامت بدني[۹] شامل وجود داشتن علائم فيزيكي مي باشد كه منجر به ايجاد مشكل براي يك عملكرد نرمال مي شود.
- وجود داشتن اين علائم منجر به ناراحتي عاطفي و ايجاد مشكلاتي در زندگي روزمره مي شود.
- نكته مهمي كه بايد مورد توجه قرار بگيرد عبارت از اين مورد است كه علائم بدني نشان نمي دهند كه فرد وانمود مي كند داراي درد فيزيكي، خستگي يا ساير علائم مي باشد.
- در اين وضعيت، علائم فيزيكي واقعي منجر به ايجاد اختلال در زندگي فرد نمي شوند، چرا كه اين وضعيت يك واكنش حدي و رفتارهاي ايجاد شده مي باشد.
- اختلال اضطراب بيماري[۱۰] يك اختلالي مي باشد كه مشخصه آن نگراني بيش از حد در مورد داشتن شرايط باليني غيرقابل تشخيص مي باشد.
- افرادي كه چنين اختلال روانشناختي را تجربه مي كنند، نگراني بيش از حدي در مورد عملكرد و احساسات بدنشان پيدا مي كنند و متقاعد مي شوند .
- يك بيماري جدي دارند يا در آينده به چنين بيماري دچار خواهند شد، و حتي زماني كه آزمايش هاي پزشكي منفي باشند هم نمي توانند از نگراني خودشان خلاص شوند.
- اين تمايل به بيماري منجر به ايجاد اضطراب و ناراحتي قابل توجهي خواهد شد.
- همچنين اين مورد منجر به ايجاد تغييراتي در رفتارهايي از قبيل مراجعه به آزمايش / درمان باليني خواهد شد و فرد از قرار گرفتن در موقعيت هايي كه ريسك سلامتي بالايي دارند، اجتناب خواهد كرد.
- اختلال تبديل[۱۱] شامل علائم حركتي يا حسي مي باشد كه بدون هيچ نوع دليل عصب شناختي يا باليني مناسبي صورت مي گيرد.
- اين اختلال در اكثر موارد بعد از يك آسيب فيزيكي واقعي يا استرس زا ايجاد مي شود و حتي منجر به واكنش هاي فيزيكي و عاطفي مي شود.
- اختلال ساختگي[۱۲] كه قبلا يك گروه مجزايي بود و در حال حاضر در DSM-5 در گروه مربوط به علائم بدني و اختلال هاي مربوطه قرار دارد.
- يك اختلال ساختگي در زماني صورت مي گيرد كه يك فرد به صورت هدفمند علائم بيماري را ايجاد كند، به چنين بيماري وانمود كند يا در بيان كردن علائم آن اغراق كند.
- نشانگان مونچازون[۱۳]، كه در آن افراد وانمود به يك شرايط خاصي مي كنند تا توجه بقيه را جلب كند، يكي از شديدترين اختلال هاي ساختگي مي باشد.
اختلال هاي تغذيه اي و غذايي
مشخصات اختلال هاي تغذيه اي شامل نگراني بيش از حد در مورد وزن و الگوهاي غذا خوردن اختلال آوري مي باشد كه يك تاثير منفي بر روي سلامت فيزيكي و رواني دارد.
اختلال هاي تغذيه اي و غذايي كه قبلا در چارچوب طفوليت و كودكي تشخيص داده مي شدند، در DSM-5 به يك گروه مستقل تبديل شده است.
انواع اختلال هاي تغذيه اي عبارتند از:
- بي اشتهايي عصبي[۱۵] كه مشخصه آن مصرف غذاي محدودي مي باشد كه منجر به كاهش وزن و داشتن يك وزن بسيار پايين براي بدن مي باشد.
- افرادي كه چنين اختلالي را تجربه مي كنند، همچنين نسبت به افزايش وزن ترس دارند و همچنين يك ديد نادرستي نسبت به ظاهر و رفتار خودشان دارند.
- پر اشتهايي عصبي[۱۶] شامل حرص و ولع داشتن براي پرخوري و انجام دادن اقدامات جبراني براي از بين بردن تاثيرات اين پرخوري مي باشد.
- اين رفتارهاي جبراني شامل استفراغ از طريق خود تحريكي، سوء استفاده از ضد يبوست ها و ادرار آورها و ورزش كردن بيش از حد مي باشد.
- اختلال نشخواري[۱۷] كه از طريق برگرداندن غذاي قبلا جويده شده يا بلعيده شده به منظور انداختن به بيرون يا بلعيدن مجدد مشخص مي شود.
- بيشتر افرادي كه به اين اختلال دچارمي شوند، كودكان يا افراد بزرگسالي هستند كه همچنين داراي تاخير رشدي يا عدم توانايي ذهني مي باشند.
- مشكلات ديگري كه مي توانند از اين رفتار ايجاد شوند شامل از بين رفتن دندان، زخم هاي مري و سوء تغذيه مي باشند.
- ويار[۱۸] كه شامل اشتياق داشتن به مواد غير غذايي، همانند خاكريز، رنگ يا صابون، و مصرف آنها مي باشد.
- اين اختلال بيشتر در كودكان و افراد داراي ناتواني رشدي مشاهده مي شود.
- اختلال زياده روي در خوردن غذا[۱۹] كه براي اولين بار در DSM-5 معرفي شد و شامل يك نوع زياده روي در مصرف غذا مي باشد به نحوي كه فرد يك مقدار زياد و غير معمول از غذا را طي چندين ساعت مي خورد.
- اين افراد نه تنها پرخوري مي كنند، بلكه همچنين نمي توانند خوردن خودشان را كنترل كنند.
- در برخي مواقع اختلال زياده روي در خوردن غذا از طريق عواطفي همانند احساس خوشحالي يا اضطراب، خستگي يا بعد از يك اتفاق استرس زا تشديد مي شود.
Oppositional defiant disorder
سايت “كانون مشاوران ايران” به عنوان مرجع روانشناسي، همواره در كنار شماست. متخصص زوج درماني و خانواده درماني و مشاوره فردي در نقاط مختلف ايران از جمله اصفهان، تبريز، شيراز و تهران و مركز مشاوره قيطريه ، شهرك غرب، شريعتي و غيره به مشاوره تخصصي مي پردازند.
۱۷:۴۰
- ۸۴ بازديد
- ۰ نظر